دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم.
دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد.
روزگار غریبی است نازنین...
و عشق را کنار تیرک راهوند تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبی است نازنین.
و در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوخت بار سرود و شعر فروزان می دارند...
ϰ-†нêmê§ |